هما که در افسانههای ایرانی از آن به عنوان مرغ سعادت یاد میشود از معدود حیواناتی است که در تاریخ ادبیات ایران نقش و جایگاه مهمی دارد.
در افسانههای ایرانی هما به عنوان پرندهای معرفی شده است که وقتی جانشینی برای پادشاه پیدا نمیشد این پرنده را رها میکردند تا بر شانههای هر کسی که دوست دارد بنشیند. نشستن هما بر روی شانههای هر فرد به معنی پادشاه شدن آن فرد بود.
شاعران زیادی از جمله فردوسی، حافظ، سعدی، نظامی گنجوی، فرخی، عراقی، خاقانی، بیدل دهلوی، اقبال لاهوری، خواجوی کرمانی و اسدی توسی درباره هما شعر سرودهاند.
به طور مثال سعدی درباره هما سروده است:
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد که استخوان خورد و جانور نیازارد
همان طور که سعدی در شعرش میگوید غذای هما استخوان است. در واقع این پرنده از تیره لاشخورها است، اما فرقش با دیگر لاشخورها این است که مردارخواری نمیکند و فقط از استخوان آنها تغذیه میکند.
هما برای اینکه بتواند استخوانهای بزرگ را بخورد غذایش را با خود به آسمان میبرد و بعد به روی زمین میاندازد تا خرد شود.
به دلیل کمیاب بودن این پرنده و زندگی آن در مناطق صعب العبور، مستندسازان کمتر به سراغ ساخت مستندی درباره هما رفتهاند. غذا خوردن این پرنده در حیات وحش ایران نیز تا به حال توسط دوربین مستندسازان ثبت نشده است، اما در ادامه میتوانید فیلمی از غذا خوردن این پرنده افسانهای ایران در استان کرمانشاه را مشاهده میکنید.
باشگاه خبرنگاران